در تداول عامه، به روی کسی آوردن. گفتن امری را که گفتنش سبب خجلت و شرم مخاطب باشد. علم خود را به عمل شرم آور کسی ظاهر ساختن. (یادداشت مؤلف). رجوع به به روی کسی آوردن یا نیاوردن در ذیل ترکیبات رو شود
در تداول عامه، به روی کسی آوردن. گفتن امری را که گفتنش سبب خجلت و شرم مخاطب باشد. علم خود را به عمل شرم آور کسی ظاهر ساختن. (یادداشت مؤلف). رجوع به به روی کسی آوردن یا نیاوردن در ذیل ترکیبات رو شود
برآورد کردن. دیدن به چیزی. دیدن به چیزی بلند از زیر تا بالا یا از بالاتا زیر. (یادداشت مرحوم دهخدا). بنظر دقت نگریستن، تخمین زدن. رجوع به برآورد کردن شود
برآورد کردن. دیدن به چیزی. دیدن به چیزی بلند از زیر تا بالا یا از بالاتا زیر. (یادداشت مرحوم دهخدا). بنظر دقت نگریستن، تخمین زدن. رجوع به برآورد کردن شود